-
خاطره 1
یکشنبه 18 آذرماه سال 1386 15:40
یادش به خیر سفر مکه که بودیم یکی از کارهایی که من خیلی دوست داشتم ، نگاه کردن به سربازی بود که از دیوار کعبه و در کنار حجر الاسود آویزون پرده خونه خدا می شد و جمعیت رو مثلا راهنمایی می کرد که یه وقت یکی زیاد مردم رو معطل نکنه یا زیاد حجر رو مس نکنه و یا ... خلاصه یعنی رتق و فتق امور حجر رو به عهده داشت . البته کار...
-
از عمار
شنبه 17 آذرماه سال 1386 14:43
جان اسیر دل است و دل اسیر دوست ، دوست چه دارد که دل اسیر اوست ...
-
توصیههایى از علامه حسنزاده آملى
چهارشنبه 14 آذرماه سال 1386 14:02
دهان روح و تن انسان دو دهان دارد: یکى گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترماند. انسان باید خیلى مواظب آنها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آنهایىکه هرزه خوراک مىشوند، هرزه کار مىگردند. کسانى که هرزه شنو مىشوند، هرزه گو مىگردند. وقتى واردات...
-
ریاضی
دوشنبه 12 آذرماه سال 1386 14:59
اگه عددی تو ریاضی به صفر میل کنه اونو صفر در نظر می گیرن یعنی اصلا حصابش نمی کنن ، حالا اگه ما قبول داریم که زندگی ما از دو طرف بی نهایته و این زندگی شصت ، هفتاد ساله در قیاس با اون بی نهایت ،قبول دارین که خیلی کوچیکه ! بی نهایت کجا و شصت ، هفتاد سال کجا ... خوب پس باید با توجه به علم ریاضی از این شصت ، هفتاد سال صرف...
-
مقام عارف
دوشنبه 12 آذرماه سال 1386 13:12
او می خواهد ببیند آنچه را دیگران می شنوند ، عمل می کنند ، متخلق می شوند ... آری عارف می خواهد چشم شود ...
-
باستانشناس
یکشنبه 11 آذرماه سال 1386 12:37
باستانشناسی معروف که کار او خواندن الواح قدیمی و با ارزش بود ، در آخرین دقیقه عمر خود فهمید لوح باارزش و قدیمی قلب خود را برای یک بار هم نخوانده است ...
-
سوال کودک
پنجشنبه 8 آذرماه سال 1386 08:21
سه ساله کودکی از پدر خویش پرسید ،« زمانی که شما به دنیا آمدید من به دنیا آمدم ؟» پدر انگشت حیرت به دهان گرفته و متهیج از این سوال و درمانده از جواب ... آری زمانی که ما به دنیا پا می گذاریم کودکانمان هم با ما به دنیا می آیند ، زیرا تمام وجود ما در وجود کودکمان تأثیرگذار خواهد بود و به عبارت دیگر کودکان ما آن چیزی می...
-
بوسه
چهارشنبه 7 آذرماه سال 1386 15:54
دیشب خدا مرا بوسید ... وچند شب قبل به رویم خندید ...
-
حکایت تشرف سید رشتی» انتهای زیارت جامعه کبیره ( مفاتیح الجنان )
سهشنبه 6 آذرماه سال 1386 18:15
در سنه هزار و دویست و هشتاد به اراده حجّ بیت الله الحرام از دارالمرز رشت آمدم به تبریز و در خانه حاجى صفر على تاجر تبریزى معروف منزل کردم چون قافله نبود متحیّر ماندم تا آنکه حاجى جبّار جلودار سدهى اصفهانى باربرداشت به جهت طرابوزن تنها از او مالى کرایه کردم و رفتم چون به منزل اوّل رسیدیم سه نفر دیگر به تحریص حاجى...
-
مقام عارف
دوشنبه 5 آذرماه سال 1386 10:12
من به هر جا می گذرم ذکر دوست می شنوم من به هر جا می نگرم روی اوست می بینم نی عجب اگر گویم او من است و من اویم وین عجب او اوست و من اینم
-
پند
پنجشنبه 1 آذرماه سال 1386 10:57
در معاصی شد همه عمرت تباه قامتت خم گشته از بار گناه موی تو در روسیاهی شد سفید یعنی از ره قاصد مرگت رسید
-
لینک
پنجشنبه 1 آذرماه سال 1386 08:46
زیارت آنلاین مرقد مطهر امام رضا علیه آلاف التحیة و الثنا از آدرس زیر : http://razavi.tv/
-
عرض ادب
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 18:01
هنوز هم اولین باری که خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم به خوبی یادم هست ، 5 یا 6 سالم بود و با وانت پدربزرگم همراه با چند نفری از فامیل مادری از شهرمون عازم مشهد شده بودیم ، دقیق یادم نیست بجز خانواده خودم یعنی مادر و برادر و خواهرام چه کسانی همراه ما بودند ، از تو راه نگم براتون که حالم بد شد که حال شما هم بد میشه ......
-
عرض ادب
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 14:56
هنوز هم اولین باری که خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم به خوبی یادم هست ، 5 یا 6 سالم بود و با وانت پدربزرگم همراه با چند نفری از فامیل مادری از شهرمون عازم مشهد شده بودیم ، دقیق یادم نیست بجز خانواده خودم یعنی مادر و برادر و خواهرام چه کسانی همراه ما بودند ، از تو راه نگم براتون که حالم بد شد که حال شما هم بد میشه ......
-
عرض ادب
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 09:55
هنوز هم اولین باری که خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم به خوبی یادم هست ، 5 یا 6 سالم بود و با وانت پدربزرگم همراه با چند نفری از فامیل مادری از شهرمون عازم مشهد شده بودیم ، دقیق یادم نیست بجز خانواده خودم یعنی مادر و برادر و خواهرام چه کسانی همراه ما بودند ، از تو راه نگم براتون که حالم بد شد که حال شما هم بد میشه ......
-
لینک
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 12:52
با ارزش ترین چیز دنیا را از این آدرس ببینید . http://tasbiti.blogsky.com/
-
کاروان رفت و ...
دوشنبه 28 آبانماه سال 1386 08:59
عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند شاهبازان طریقت به مقام مگسی کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟! بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
-
با اجازه شما
یکشنبه 27 آبانماه سال 1386 18:16
با سلام به همه دوستان با اجازه همگی قالب وبلاگ رو برای مطالعه راحت تر وتنوع عوض کردم ، امیدوارم از این محیط بهتر بتونین استفاده کنید . منتظر نظرتون درباره قالب جدید هستم .
-
دیده شدن
یکشنبه 27 آبانماه سال 1386 15:28
شاید این جمله را شنیده باشید : کاری کنید که بیشتر جلوی چشم باشید یا « بیشتر دیده می شوید ( جمله تبلیغاتی ) » به این جمله فکر کرده اید ؟ چکار کنیم دیده شویم ؟ که ما را ببیند ؟ برای چه ما را ببیند ؟ چه جور باشیم که بهتر دیده شویم ؟ چه کاری از ما دیده می شود ؟ دیده شدن یعنی چه ؟ دیدن یعنی چه ؟ کسی اگر جواب را می داند «...
-
دیده شدن
یکشنبه 27 آبانماه سال 1386 10:21
شاید این جمله را شنیده باشید : کاری کنید که بیشتر جلوی چشم باشید یا « بیشتر دیده می شوید ( جمله تبلیغاتی ) » به این جمله فکر کرده اید ؟ چکار کنیم دیده شویم ؟ که ما را ببیند ؟ برای چه ما را ببیند ؟ چه جور باشیم که بهتر دیده شویم ؟ چه کاری از ما دیده می شود ؟ دیده شدن یعنی چه ؟ دیدن یعنی چه ؟ کسی اگر جواب را می داند «...
-
آخرین پیام
یکشنبه 27 آبانماه سال 1386 08:44
و روزی خواهد رسید که وبلاگ من مطلب جدیدی را به خود نخواهد دید ، و کسی وارد قسمت مدیریت وبلاگ آن نخواهد شد و مدیران بلاگ اسکای آن را به راحتی حذف خواهند کرد و من از دور نظاره گر وبلاگی که کم کم دارد فراموش میشود باشم و یک دنیا حرف تازه که بوی حقیقت می دهند را فقط با سرانگشتانم درون سینه ام تکرار خواهم کرد و ... و ای...
-
میزان
شنبه 26 آبانماه سال 1386 13:07
به نظر من انسان به جایی تعلق دراد که به آن می اندیشد . به این معنا که در خود عمیق شو و ببین به کجا بیشتر می اندیشی ، اگر آنسویی فکر می کنی بدان آنسویی هستی و خوش به حالت و اگر ... ای برادر تو همین اندیشه ای مابقی خود استخوان وریشه ای گر بود اندیشه ات گل، گلشنی ور بود خاری، تو همه گلخنی
-
نکته
پنجشنبه 24 آبانماه سال 1386 09:17
اگر کسی به شما بگوید امروز آخرین روز عمرتان است چه می کنید ؟! توبه ؟ طلب حلالیت ؟ نماز ؟ گریه؟ خداحافظی از همه دوستان و کسان ؟ هیچ کاری ؟ و ... نمی دانم پاسخ شما به این سوال چیست ، ولی بیائید همین امروز کارهایی را انجام دهیم که واقعا در آخرین روز عمرمان قرار است انجامش دهیم ... چون فکر نمی کنم کسی به ما گفته باشد که...
-
رسم بندگی
چهارشنبه 23 آبانماه سال 1386 13:47
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود رسم بنده پروری داند
-
با حافظ
چهارشنبه 23 آبانماه سال 1386 10:45
با مدعی مگوئید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خودپرستی عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی
-
پند
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 16:54
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی...
-
یادداشتی از محمد
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 14:04
دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود. پریشان شد. آشفته و عصبانی نزد فرشته مرگ رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت ، فرشته سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت ، فرشته سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت ،...
-
وقتی برای خدا
یکشنبه 20 آبانماه سال 1386 16:34
تا بحال چقدر با خدای خود خلوت کرده ایم؟ اصلاً خلوت کردن با خدا یعنی چه؟ همین نمازهای پنجگانه اِمان بس است؟ چقدر باید با خدا راز و نیاز کنیم؟ مگر همین نمازهای واجب مان کافی نیست؟ یعنی چی که بنشینیم و با خدا خلوت کنیم؟ کارهای دیگری هم داریم که آنها هم مهمند. کارهای دنیایی مان را هم باید انجام بدهیم دیگر. برای عبادت کردن...
-
پند
یکشنبه 20 آبانماه سال 1386 14:58
نشنیده اید که فی حلالها حساب و فی حرامها عقاب!
-
حجاب
یکشنبه 20 آبانماه سال 1386 08:42
ظهور بیش از حد او حجاب اوست .