نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

فال

چرا در پی عزم دیار خود باشم
چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم

غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم
به شهر خود روم و شهریار خود باشم

ز محرمان سراپرده وصال شوم
ز بندگان خداوندگار خود باشم

چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی
که روز واقعه پیش نگار خود باشم

ز دست بخت گران خواب و کار بی سامان
گرم بود گله ای رازدار خود باشم

همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
دگر بکوشیم و مشغول کار خود باشم

بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
و گرنه تا ابد شرمسار خود باشم

حضرت حافظ