نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

آفتاب پنهان



طلوع می کند آن آفتاب پنهانی

ز سمت مشرق جغرافیای پنهانی

دوباره پلک دلم می پرد نشانة چیست

شنیده ام که می آید کسی به میهمانی

کسی که سبز تر است از هزار بار بهار

کسی؟،شگفت کسی ،آن چنان که می دانی

کسی که نقطة آغاز هر چه پرواز است

تویی که در سفر عشق،خط پایانی

تویی بهانة آن ابرها که می گریند

بیا که صاف شود این هوای بارانی

تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد

بیا که می رود این شهر رو به ویرانی

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق

بیا که یاد تو آرامشی است توفانی
قیصر امین پور