-
چیستان
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 10:21
-
اخوانیه
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 10:17
برای سید حسن حسینی چرا عاقلان را نصیحت کنیم ؟ بیایید از عشق صحبت کنیم تمام عبادات ما عادت است به بی عادتی کاش عادت کنیم چه اشکال دارد پس از هر نماز دو رکعت گلی را عبادت کنیم ؟ به هنگام نیت برای نماز به آلاله ها قصد قربت کنیم چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنو از نی حکایت کنیم ؟ چه اشکال دارد در آیینه ها جمال خدا را...
-
حسرت پرواز
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 10:00
دیری است از خود، از خدا، از خلق دورم با این همه در عین بی تابی صبورم پیچیده در شاخ درختان،چون گوزنی سر شاخه های پیچ در پیچ غرورم هر سوی سرگردان و حیران در هوایت نیلوفرانه پیچکی بی تاب نورم بادا بیفتد سایه ی برگی به پایت باری، به روزی روزگاری از عبورم از روی یکرنگی شب و روزم یکی شد همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم خط می...
-
حسرت پرواز
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 09:53
-
شعری از یک دوست
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 17:13
من با توام ! تویی که خدای پیمبری من با توام ! چه مکه چه هرجای دیگری زانو زدند نقشِِِ سپیدِ قدِ تو را نقاش های چینیِ انگشت دلبری اینجا تویی که در هیجان مناره ها چشمت برقص آمده ... الله اکبری ای مهربان ترین به خودت هم نگاه کن ای ناودان طلای بدن سنگ مرمری ... وقتی نگاه می کنی انگارخونچکان افتاده است هرطرفِ این حَرََم ......
-
درباره ی نویسنده ی کتاب (( دن کیشوت ))
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 16:58
میگل دو سروانتس ساودرا در سال 1547 در یکی از شهرهای اسپانیا به دنیا آمد و به زودی تبدیل به جوانی جسور و شمشیر زن شد که به سیر وسفر دلبستگی داشت. در 23 سالگی به خدمت در قشون ایتالیا رفت و بعد از آن در حوادث جنگی شرکت کرد و مدتی نیز در الجزایر اسیر بود. پس از ازدواج قصد کرد تا فلم خود را بیازماید و از راه نویسندگی امرار...
-
راز موفقیت در زندگی
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 16:57
راز موفقیت در زندگی داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از (( بی امکانی )) به عنوان نقطه ی قوت است. به داستان زیر توجه کنید : کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه ی رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد! استاد پذیرفت و به پدر کودک...
-
عکسی زیبا
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 15:16
-
ضرب المثل های ایرانی 1 ( ه)
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 11:02
هادی ! هادی ! اسم خودتو بما نهادی! هر جا که آشه، کل، فراشه ! هر جا خرسه، جای ترسه ! هر جا سنگه بپای احمد لنگه ! هر جا که پری رخیست دیوی با اوست ! هر جا که گندوم نده مال من دردمنده ! هر جا که نمک خوری نمکدون نشکن ! هر جا مرغ لاغره، جایش خونه ملا باقره ! هر جا هیچ جا ، یک جا همه جا ! هر چه از دزد موند، رمال برد ! هر چه...
-
تلقین
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 10:19
این روزها که می گذرد ........................... شادم این روزها که می گذرد ........................... شادم .............................. که می گذرد ........................................ این روزها شادم ........ که می گذرد... قیصر امین پور برگرفته از کتاب «دستور زبان عشق »
-
بایاتی ترکی و برگردان زیبای آن
سهشنبه 13 شهریورماه سال 1386 17:51
بوداغلار اولو داغلار چشمه لی، سولو داغلار بوردا بیر آتلى اؤلوب گؤى کیشنر، بولود آغلار بوردان بیر آتلى گئچدى آتین اویناتدى گئچدى آى کیمى شفق ساچدى گون کیمى باتدی، کئچدى داغلارا قار دوشوبدو گؤر نه هامار دوشوبدو فبریمى یادلار قازیب اهلتیم دار دوشوبدو عزیزى یم غمده گول غمده دانیش، غمده گول آغ گونده گولن کؤنول مردا یگیدسن...
-
گیرم که آب رفته به جوی آید با آبروی رفته، چه باید کرد؟
سهشنبه 13 شهریورماه سال 1386 17:39
سیماب صبحگاهی از بلند ترین کوهها فرو می ریخت *** « برخیز و خواب را ... « برخیز و باز روشنی آفتاب را ... وقتی که بامدادان مهر سپهر، جلوه گری را، آغاز می کند؛ وقتی که مهر، پلک گرانبار خواب را، با ناز و با کرشمه ز هم باز می کند آنگه ستاره سحری، - در سپیده دم - خاموش می شود *** آری من آن ستاره ام، که فراموش گشته ام و بی...
-
گذر عمر
سهشنبه 13 شهریورماه سال 1386 15:43
روزها همچنان می گذرد و من همچنان به کار فروش عمر با کمترین بها مشغولم ... کاش می شد خلاص شد از این کار بیهوده ... کاش می شد ...
-
ریشه ضرب المثل های فارسی ( آش شله قلمکار)
سهشنبه 13 شهریورماه سال 1386 15:39
آش شله قلمکار هر کاری که بدون رعایت نظم و نسق انجام گیرد و آغاز و پایان آن معلوم نباشد ، به آش شله قلمکار تشبیه و تمثیل می شود . اصولا هر عمل و اقدامی که در ترکیب آن توجه نشود، قهرأ به صورت معجونی در می آید که کمتر از آش شله قلمکار نخواهد بود. اکنون ببینیم آش شله قلمکار چیست و از چه زمانی معمول و متداول گردیده است....
-
بخشی از سخنرانی دکتر مصطفی چمران پس از شهادت دکتر علی شریعتی
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 08:26
بخشی از سخنرانی دکتر مصطفی چمران پس از شهادت علی شریعتی و در هنگام دفن ایشان در دمشق: ای علی تو نماینده به حق محرومین و زجر دیدگان تاریخی و من ناله دردمندان را از حلقوم تو میشنوم, خروش اعتراض آنها را در فریاد رعد آسای تو می یابم. سرنوشت هزاران کارگر بدبخت را از دریچه چشم تو می بینم که زیر تازیانه جلادان فرعون جان می د...
-
نیمه شعبان (به نقل از http://labgazeh.parsiblog.com/)
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 08:25
کمی دیر شده برای نیمه شعبان ولی مطلب خواندنی قشنگی بود حیفم آمد شما نخونینش : آقا سلام تولدت مبارک چیزی برای پیشکش ندارم می شناسی مرا .. می دانی که دلم تنگ است ... می دانم می بینی مرا .. آری هوایم را داری ... نگرانم هستی آری ... می دانم همه ی این ها را می دانم پس چرا من ... من نـ .. نمی ... نمی شنـ ... وای ... جرأت...
-
سنگ نوشته مقبره حضرت سلمان فارسی
شنبه 10 شهریورماه سال 1386 16:50
امروز مطلب جالبی رو خوندم از آخرین کتاب سید مهدی شجاعی به نام طوفان دیگری در راه است ، که به همه دوستان توصیه میکنم که این کتاب رو بخونن ... شعر عربی حک شده بر سنگ ، یادگار مولا علی (ع) است بر مقبره سلمان فارسی : و فدت علی الکریم بغیر زادٍ من الحسنات و القلب السلیم و حمل الزاد اقبح کل شی ٍ اذا کان الوفود علی الکریم...
-
آفتاب پنهان
سهشنبه 6 شهریورماه سال 1386 11:19
طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای پنهانی دوباره پلک دلم می پرد نشانة چیست شنیده ام که می آید کسی به میهمانی کسی که سبز تر است از هزار بار بهار کسی؟،شگفت کسی ،آن چنان که می دانی کسی که نقطة آغاز هر چه پرواز است تویی که در سفر عشق،خط پایانی تویی بهانة آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی تو...
-
لحظه دیدار
دوشنبه 5 شهریورماه سال 1386 11:24
لحظه دیدار نزدیک است . باز من دیوانه ام، مستم . باز می لرزد، دلم، دستم . باز گویی در جهان دیگری هستم . های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ ! های ! نپریشی صفای زلفم را، دست! آبرویم را نریزی، دل ! - ای نخورده مست - لحظه دیدار نزدیک است . مهدی اخوان ثالث (م-امید )
-
...
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 15:17
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیدهی کوته نظران دل چون آینهی اهل صفا میشکنند که ز خود بیخبرند این...
-
معرفی سایت
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 15:06
با سلام چند وقتی بود دنبال یه سایت اینترنتی جامع در خصوص هنر های تجسمی به خصوص نقاشی می گشتم که بالاخره یه سایت خیلی جذاب پیدا کردم که آدرسش رو میذارم که شما هم لذت ببرید ... http://www.artrenewal.org/
-
معرفی سایت
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 15:03
-
...........
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 15:00
دردهای من جامه نیستند تا ز تن در آورم چامه و چکامه نیستند تا به رشته ی سخن درآورم نعره نیستند تا ز نای جان بر آورم دردهای من نگفتنی دردهای من نهفتنی است دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست درد مردم زمانه است مردمی که چین پوستینشان مردمی که رنگ روی آستینشان مردمی که نامهایشان جلد کهنه ی شناسنامه هایشان درد می کند...
-
فال نیک
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 15:00
فال نیک گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبِِِِزِِِ سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند حال سؤال و حوصله قیل و...
-
غزل دلتنگی
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 14:58
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم اندوه من انبوه تر از دامن الوند بشکوه تر از کوه دماوند غرورم یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است تنها سر مویی ز سر موی تو دورم ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش تو قاف قرار من و من عین عبورم بگذار به بالای بلند تو ببالم کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم...
-
طلوع محمد
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 14:35
زمین و آسمان " مکه " آن شب نورباران بود و موج عطر گل در پرنیان باد می پیچید - امید زندگی در جان موجودات می جوشید - هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود شبی مرموز و رویایی - به شهر " مکه " مهد پاکجانان دختر مهتاب می خندید شبانگه ساحت " ام القری " در خواب می خندید ز باغ آسمان نیلگون صاف و مهتابی - دمادم بس ستاره می شکفت...