نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

آنجا که ماهیها عاشق بودند

دیروز پس از یک ماه سری به پارک محله مان زدم ، سطح آب حوض بزرگ وسط پارک ، به کمتر از نصف کاهش پیدا کرده بود ،
و ماهیهای قرمزی که یک ماه پیش آنجا سرحال و سرزنده دیده بودم ، بر سطح آب ، بی حرکت مانده بودند ، چند دقیقه ای را به نظاره نشستم ، به نظاره ماهیهایی که عاشق بودند .
دور حوض مردم در حال کار خودشان بودند ، بعضی در حال ورزش و بعضی در حال خوردن چیپس و بعضی در حال خوردن توت و ...
ولی من غرق در افکار خودم در ذهنم مشغول به رقص در آوردن ماهیهایی بودم که اکنون فقط می توانستم سفیدی شکمشان را ببینم .
ما چقدر زود یادمان رفت که این آرام خفتگان بر آب ، همان ماهیهایی هستند که زمانی عاشق بودند .