نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

آینه


یکی از دوستان یوسف وقتی شنید که یوسف عزیز مصر شده است ، قصد دیدار او کرد ، روانه ی مصر شد ، توشه ی راه فراهم کرد .
با خود اندیشید برای دوستی که عزیز مصر است و از داشتنی های دنیا هر چه بخواهم برای او ارمغان ببرم ، او بهترش را دارد ، چه ببرم ؟
هر چه جستجو کرد ، کمتر یافت .
وقتی به دیدار یوسف رسید ، پس از تشریفات و استقبال ، یوسف از او سوغات خواست .
دوست یوسف به او گفت : هر چه فکر کردم که چه برای تو بیاورم که در خور و شأن تو باشد ، چیزی زیباتر از صورت زیبای تو ندیدم در این جهان ، لیکن تصمیم گرفتم« آینه» برایت بیاورم .
آری هدیه او آینه بود ، آینه ای که یوسف بتواند در آن چهره ی دلربای خود را ببیند .



پ ن1 : قلب انسان آینه ی تمام نمای حضرت حق است .
پ ن 2 : قلب انسان باید زلال باشد و صاف تا بتواند وجه حضرت در آن تجلی کند .
پ ن 3 : حضرت حق عاشق وجه خود است .
پ ن 4 : قلب انسان زمانی صاف و زلال خواهد شد که در آن اغیار منزل نکرده باشند .
پ ن 5 : المومن مرآت المومن .