نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

 

 

روز جمعه دهم اسفند 86 در مراسم ! اسباب کشی که امروزه به نظر حقیر با ضمه جایزتر است، خوانده شود ، شرکت کرده بودم .

مثل همیشه از حواشی قضیه بنا به ادله اقامه شده در قدیم می گذریم .

همزمان با اسباب کشی رفیق ما ، همسایه ی ایشان نیز مشغول اسباب کشی بودند .

تا اینجای قضیه چیزی اتفاق نیفتاده است ، تقریبا همزمان بار زدن دو کامیونت ، شروع شد، ولی در کمال تعجب ، مراسم بار زدن همسایه دوست ما، تقریبا دو ساعت زودتر تمام شد .

و این به خاطر این بود که وسایل زندگی ایشان کمتر از رفیق ما بود .

پایان خاطره

نکته:

من یاد این قضیه افتادم که حضرت رسول صلوات الله علیه سنگ داغی را انتخاب کرده بود که اصحاب بر روی آن رفته و نام و اموال خود را بشمرند .

سلمان رحمة الله رفته و گفته بود : نامم سلمان ، مال ،هیچ . و پایش سالم مانده بود .

ولی ابوذر رحمةالله که رفته بود بعد از شمردن نام  و چهار قلم مال و اموالش پایش سوخته بود .

آری ، در حلالش حساب است و در حرامش عقاب .

از سید رضی رحمة الله علیه پرسیدند ، از نظر شما عمیق ترین و کوتاه ترین جمله نهج البلاغه که شما جمع آوری اش کردی ، چیست ؟

در جواب می فرمایند :

حضرت بیانی دارند به این مضمون : تخفیف دهید تا بپیوندید .( از تعلقاتتان کم کنید تا واصل شوید )