روز جمعه دهم اسفند 86 در مراسم ! اسباب کشی که امروزه به نظر حقیر با ضمه جایزتر است، خوانده شود ، شرکت کرده بودم .
مثل همیشه از حواشی قضیه بنا به ادله اقامه شده در قدیم می گذریم .
همزمان با اسباب کشی رفیق ما ، همسایه ی ایشان نیز مشغول اسباب کشی بودند .
تا اینجای قضیه چیزی اتفاق نیفتاده است ، تقریبا همزمان بار زدن دو کامیونت ، شروع شد، ولی در کمال تعجب ، مراسم بار زدن همسایه دوست ما، تقریبا دو ساعت زودتر تمام شد .
و این به خاطر این بود که وسایل زندگی ایشان کمتر از رفیق ما بود .
پایان خاطره
نکته:
من یاد این قضیه افتادم که حضرت رسول صلوات الله علیه سنگ داغی را انتخاب کرده بود که اصحاب بر روی آن رفته و نام و اموال خود را بشمرند .
سلمان رحمة الله رفته و گفته بود : نامم سلمان ، مال ،هیچ . و پایش سالم مانده بود .
ولی ابوذر رحمةالله که رفته بود بعد از شمردن نام و چهار قلم مال و اموالش پایش سوخته بود .
آری ، در حلالش حساب است و در حرامش عقاب .
از سید رضی رحمة الله علیه پرسیدند ، از نظر شما عمیق ترین و کوتاه ترین جمله نهج البلاغه که شما جمع آوری اش کردی ، چیست ؟
در جواب می فرمایند :
حضرت بیانی دارند به این مضمون : تخفیف دهید تا بپیوندید .( از تعلقاتتان کم کنید تا واصل شوید )