نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

نگاه من

به نگاه من خوش آمدید

عرض ادب

هنوز هم اولین باری که خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم به خوبی یادم هست ، 5 یا 6 سالم بود و با وانت پدربزرگم همراه با چند نفری از فامیل مادری از شهرمون عازم مشهد شده بودیم ، دقیق یادم نیست بجز خانواده خودم یعنی مادر و برادر و خواهرام چه کسانی همراه ما بودند ، از تو راه نگم براتون که حالم بد شد که حال شما هم بد میشه ...
خلاصه اون سالها 63 ، 64 دایی و خاله من تو مشهد زندگی می کردند که البته هنوز خاله همون جاست ، یادم نمی یاد اول خونه کی رفتیم ... ولی این حرفها نه اهمیتی داره و نه ...
از اولین باری بگم که خدمت آقا رسیدیم ...
یادم می یاد من بودم و برادرم حسین آقا و پدربزرگم ...
وارد صحن که شده بودیم من مجذوب این مکان زیبا شده بودم و غرق در آیینه کاریها و نقوش زیبای حرم ، این نگاه اونقدر مسحور این همه زیبایی و عظمت شده بود که یه نفر طاقت نیاورده بود و پدربزرگم گفت : حاج آقا مثل اینکه بچه تون خیلی خوشش اومده ؟
پدربزرگم من هم تو جواب گفت : اخه اولین باره که اومده پابوس آقا .

خلاصه بعدش یادم هست که برا زیارت ضریح آقا رفتیم جمعیت قاعدتا مثل همیشه موج میزده که پدربزرگم برای اینکه دست من به ضریح آقا برسه منو رو دستاش گرفته بوده ...
هنوز هم حس رو هوا بودن و رو جمعیت حرکت کردن به خوبی یادم هست ...
یادش به خیر ...

***

میلاد مسعود سلطان سریر ارتضا٬ امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثنا) رو

به پیروان عترت طاهرین رسول خدا (ص) و محضر همه دوستان عزیز تبریک عرض می کنم.